میم حقیقی



مشروح خاطرات :

+از سازمان اومدم بیرون 

نام مبارک حضرت علی (ع) رو بردیم ک کار برکت بگیره . تماس الکی ، نقش بازی کردن و. زشته بخدا واسه شما زشته . باید حرمت نگه دارم و نمیشه بهتون بگم ک فهمیدم این کارناشایست رو ، ولی خب تحملش هم سخته . دور از شما دوست ترم با شما. 

+ یه ده روزی هم آقای پ کربلا بودن و همه ی امور رو دوش ما. مسئولیتی بس بزرگ که خداروشکر انجام شد و رضایت بخش بود. خلق خدا راضی بودن خدا رو از کوجا بدونم ؟ هوم ؟ راضی باش لدفن خداجان .

+اصن بخشنامه از تهران اومده یه مورد هم نمیشه . تو بگو یه مداد. تو جذب هم که دیگه بلاکیم . نیروی خوبی از کفتون رفت من اگه مسئول بودم حتما این آقا رو جذب میکردم حتما.

+انتخابات و پرسشنامه ها 

+سایت mohtashaam.ir هم تحویل داده شد .

+ مهمترین خاطره هم به دنیا اومدن نرگسی جانِ منه که اولین دخترخالم هست بوسه


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها